در تهران، جبهههای گوناگون به دنبال رایزنی برای وحدت رسیدن پیرامون سی نفر هستند؛ یکی جبهه با پول و جبهه دیگر با رسانه و جبهه دیگر نه پول ندارد و نه رسانه، ولی همین جبههها در شهرستان کاندیدای پرطرفدار میخرند؛ چه تفاوتی میکند آنان را قبول داشته باشند یا نه! زمانی جبههها خلوص میخواست و ارادت و عشق. کار در پشت جبههها هم عبادت بود، ولی اکنون جبههها کاندیدای پرطرفدار میخواهند؛ پشت جبهه فراموشی است و شکست.
در حالی که در تهران تنور انتخابات به کمک رسانهها و جنجالهای خبری کاندیداها گرم است، در شهرستانها این روند به صورت یارکشی منطقه ای در حال شکل گیری است، به گونه ای که هر یک از جبههها و احزاب درگیر به لطایفالحیلی به دنبال صید کردن کاندیداهای شهرستانی هستند که حدس میزنند، از بخت بیشتری برای به دست آوردن رأی در آن منطقه برخوردارند.
در واقع این افراد نیستند که در ساختار حزب در جایگاه خود قرار میگیرند، بلکه این احزاب هستند که دنبال افراد میگردند و رقابت شدیدی در شهرستانها میان احزاب برای صید افراد و کاندیداها شکل گرفته است. چنان به نظر میرسد که احزاب به هر قیمتی، علاقهمند به کسب کرسیهای بیشتری در مجلس هستند و در این راه، چندان مرام و مسلک انتخاباتی برایشان مهم نیست و هر کسی را که حدس بزنند، امکان پیروزی در آن شهرستان یا منطقه را دارد، زیر لوای خود بپذیرند.
البته گویا، در این فرصت باقی مانده هم نمیتوان انتظار خاصی داشت، ولی بهتر است همه طرفهای درگیر در این رقابت، بدانند که انتخابات مجلس، بیش از آنکه به هیاهوی تبلیغاتی رسانهای و متهم و تکذیب نیاز داشته باشد، به رفتار درست حزبی و سیاسی نیاز دارد. این رفتار که هر حزب با محکوم کردن جبهه و حزب دیگر به دنبال یارکشی در شهرستانها باشد، چندان پسندیده نیست.