در آن زمان نیویورک، نیو آمستردام خوانده می شد.
مراسم سوگند جرج واشنگتن در والاستریت به عنوان نخستین رئیسجمهور آمریکا
روزنامه مشهور اقتصادی وال استریت ژورنال، نام خود را از
"خیابان وال استریت" وام گرفتهاست كه در سال 1889 جایگزین بولتن گزارش
معاملات سهام گردید كه تا آن زمان منتشر میشد. والاستریت ژورنال از سال
1896 انتشار فهرست قیمت سهام شركتهای مهم را آغاز كرد كه یك قرن بعد به
میانگین قیمت 30 سهام مهم بدل گشت.
با اوج
گرفتن والاستریت در قرن 20، تقابلهای آن با دولت آمریكا هم شدت گرفت.
اولین نمونه آن در سال 1913 رخ داد كه به دنبال مصوبه دولت برای اخذ
مالیات 4 دلاری از تبادل سهام، كارگزاران سهام دست به اعتراض زدند. به
تدریج از اوایل قرن 20 فرهنگ تجاری والاستریت گسترش یافت و ساخت برجهای
بزرگ یكی از نمادهای آن به شمار میرفت.
والاستریت
در اثر ركود عظیم سال 1929 به شدت دچار ركود شد و به مرداب اقتصادی آمریكا
بدل گردید. این وضعیت تا دهه 1940 نیز ادامه داشت و توجه به والاستریت و
بازار مالی بویژه به علت مقررات سختی كه دولت تصویب كرد – همچون ممنوعیت
خرید قسطی سهام- به شدت افت پیدا كرد. البته این مقررات سخت به تدریج تا
دهه 1960 كاهش پیدا كرده و وال استریت در این دهه تحت تاثیر رونق مناسب
اقتصاد آمریكا، دوباره رونق گرفت.
*گاو وحشی وال استریت
سازنده
آن، هنرمندی به نام آرتور دیمودیکا است. این مجسمه در بولینگ گرینپارک
در نزدیکی والاستریت قرار دارد و 11 فوت ارتفاع و 16 فوت طول داشته و با
آن عضلات تنومند و آن سر پائین خود که نشانه آمادگی برای حمله است، به
ظاهر گفته می شود تمثیل موفقیت و خوشبینی در زمینه مالی است. گرچه به
اعتقاد بسیاری دیگر از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد.
همهساله هزاران توریست از این مجسمه دیدن میکنند و نام آن با نیویورک و
والاستریت گره خورده است.
*یهودیان: پدرخواندههای والاستریت
داستان به سالها پیش بازمیگردد؛ از قرن 1800
جمعی از خانوادههای بانکدار آلمانی- یهودی مهاجر در آمریکا - خانوادههای
سلیگمنز(Seligmans)، لیمانز(Lehmans)، گلدمنز(Goldmans)، ساکس(Sachs)،
واربرگز(Warburgs)، شیفز(Schiffs) و لوئبز(Loebs) و غیره – تسلط و نفوذ
خود را در حوزههای اقتصادی گسترانیده بودند.
نسل جدید این
خانوادهها نیز راه پیشینیان خود را ادامه داده و همچنان تسلط خود بر
اقتصاد آمریکا را حفظ کردند. گفتنی است نسل تازه خانوادههای مهاجر یهودی،
پس از جنگ جهانی دوم، همان نوادگان ایتالیایی، ایرلندی، لهستانی و دیگر
اروپائیان یهودی و غیرآنگلوساکسون بودند.
چنین گذشتهای نزد
یهودیان آمریکایی آنان را بیش از پیش به گسترش نفوذشان در جهان ترغیب
نمود. در سال 1999، برای مثال، گلدمن و ساکس حوزه نفوذ خود در جهان را
گسترش داده و به بزرگترین و در عین حال تنها سهامدار اصلی بزرگترین بانک
کره جنوبی به نام "کوکمین"(Kookmin) تبدیل شدند. مثالهای اینچنینی
بسیارند که در اینجا مجال پرداختن به آنها وجود ندارد. اما نکته حائز
اهمیت، نفوذ فوقالعاده این گروه یهودیان در شریانهای اصلی اقتصادی
آمریکا و جهان همچون والاستریت است. این گروه به شدت دارای نفوذ بوده و
تعیینکننده بسیاری از اتفاقات در جهان هستند.
یهودیانی که در
والاستریت صاحب نفوذ هستند، بیشمارند. از آن جمله: "سنفورد آی. ویل
(Sanford I. Weill)" که یک امپراطوری دلالی به را انداخت و در نهایت نیز
رئیس آمریکن اکسپرس گردید؛ "جان گاتفروند(John Gutfreund)" که بعدها رئیس
شرکت سولومون – یکی از بزرگترین شرکتهای فعال در زمینه خرید و فروش اوراق
بهادار در غرب – شد؛ "فلیکس روهاتین (Felix Rohatyn)" که ظهورش را باید
محصول ادغامهای بسیار متعدد شرکتها در آمریکا – که منجر به شکلدهی
دوباره به تجارت در این کشور برای دههها گردید – دانست؛ سنفورد سی.
برناشتاین (Sanford C. Bernstein)، که شرکتی به همین نام و به ارزش 3.5
میلیارد دلار، با دارایی 90 میلیارد دلار دارد و یکی از نزدیکترین افراد
به مدیران پولی آمریکا میباشد. مدیریت 55 میلیارد دلاری موسساتی چون
بنیادها و صندوقهای بازنشستگی مختلف برعهده این شرکت است. این شرکت
همچنین مدیریت 35 میلیارد دلار پول افراد ثروتمند را نیز برعهده دارد. فلیکس روهاتین(Felix Rohatyn)
جان گاتفروند(John Gutfreund)
از جمله این
افراد میتوان به موارد زیر اشاره کرد: آلن گرینبرگ (Alan Greenberg)،
آیرا هریس (Ira Harris)، بروس واسراشتاین (Bruce Wasserstein)، جرومه
کولبرگ (Jerome Kohlberg)، هنری کراویس (Henry Kravis)، پیتر کوهن (Peter
Cohen)، جوزف فلوم (Joseph Flom)، مارتین لیپتون (Martin Lipton)، ویکتور
پوسنر (Victor Posner)، نلسون پلتز (Nelson Peltz)، بلزبرگها (the
Belzbergs) و بسیاری دیگر.
آلن گرینبرگ رئیس شرکت سهامی
بیراستیرنز (Bear Stearns) بود. استفان شوارزمان موسس گروه بلکاستون
(Blackstone Group) میباشد که یک شرکت سرمایهگذاری عمده است.
از
بانکهای قدیمی یهودی باید به لیمانز برادرز (Lehman Brothers)، لازارد
فررس (Lazard Freres)، گلدمن ساکس (GoldmanSachs)، سالومون برادرز
(Salomon Brothers)، شرکت باک (Bache & Co) و کانتور-فیتزجرالد
(Cantor/Fitzgerald) اشاره کرد.
جرومه کولبرگ (Jerome Kohlberg) بروس واسراشتاین
*هیولای یهودی به نام KKR
نام این شرکت "کلبرگ، کراویس و رابرتس" (KKR) بوده و در سال 1976 توسط سه یهودی و تنها با چند میلیون دلار شکل گرفت.
این
شرکت تنها پس از گذشت ده سال از تاریخ تاسیس خود، به حکمرانی در جهان
پرداخت. تا 1999 شرکت مذکور کنترل 23 شرکت دیگر را در اختیار داشت.
از
جمله این شرکتها میتوان به شرکت آمفنول (Amphenol Corporation)، شرکت
بوید (Boyd's Collection Inc.)، شرکت آیدکس (Idex Corporation)، مراکز
آموزشی کایندرکر (Kindercare Learning Centers)، شرکت پریمدیا (Primedhia
Inc) و ژیلت (Gillette) اشاره کرد. شرکت مادر، در طول 12 سال از
فروشگاههای زنجیرهای غذایی خود که در آمریکا رتبه دوم را دارد، 5.9
میلیارد دلار سود کرد.
تا دهه 1980 این هیولای یهودی قدرت خریدی معادل 45 میلیارد دلار داشت؛ یعنی بالاتر از کل تولید ناخالص داخلی پاکستان یا یونان.کلبرگ و رابرتس کتاب «ماشین پول»
*قسمخوردگان "آرمان اسرائیل" در والاستریت
استفان آیزاکس در کتاب خود در سال 1974 چنین مینویسد:
"گوستاو
لوی یکی از مدیران گلدمنساکس است. بسیاری وی را که یک یهودی است،
متنفذترین شخص حالحاضر والاستریت میدانند. وی میتواند شرکتی را
درهمبشکند و یا به اوج برساند. او به تنهایی مدیریت میلیاردها دلار را در
دست دارد. او نسبت به مساله یهودیان به شدت حساس است. او در جنگ شش روزه
اعراب و اسرائیل، دیوانهوار برای اسرائیل پول میفرستاد. وی قادر بود به
تنهایی هزینه کل جنگ را بپردازد. او در آن زمان میگفت "اگر به گلدمنساکس
نیاز دارید باید بگویم که من هم امروز به شما نیاز دارم. اگر امروز به من
کمک نکنید، من هم فردا به یاری شما نخواهم شتافت. به همین سادگی!"
گوستاو لوی: اگر امروز به من کمک نکنید، من هم فردا به یاری شما نخواهم شتافت. به همین سادگی!
*برنامه «حق تولد»
*"طمع"؛ بیماری والاستریت
اما
از نکات دیگری که در مورد والاستریت باید بدان توجه کرد مساله "طمع" است.
به قول رئیس کمیسیون سهام نیویورک در سال 1986 "طمع هیچ حد و مرزی
نمیشناسد." ساموئل کلاگزبان، روانپزشکی در نیویورک معتقد است کلیه
مشاوران و وکلای فعال در والاستریت "بیمار" هستند. برای آنها "تجارت نقش
خدا را بازی میکند." بانکهای سرمایهگذاری، معادن طلای عصر حاضر هستند.
ادغامهای گوناگون و بیحدوحصر با استفاده از تاکتیکهای متنوع، سودهای
کلانی را نصیب این وکلا و بانکداران سرمایهگذار کرده است. اما همانطور که
در اقتصاد همه میدانند سودهایی که در بلندمدت تنها نصیب یک سری افراد خاص
و محدود بشود، در نهایت به ضرر سیستم اقتصادی کشور خواهد بود.
در سال
1986 دنیس لوین، دلالی که در درکسل بورنهام لمپارت فعالیت میکرد و به
دلیل سوءاستفاده از اطلاعات محرمانه شرکتها به نفع خود، دستگیر شد منجر
به افشای بزرگترین رسوایی تاریخ والاستریت گردید. رسواییای که در بین
جامعه یهودی باعث ایجاد نگرانیهای جدی گردید.
کمی بعد، فردی به نام
مارتین سیگل نیز دستگیر شد و هرچه پیش میرفت حضور پررنگ و باورنکردنی
یهودیان در آن رسوایی بیشتر مشخص میشد. جنایتکاران ثروتمند این رسوایی،
در اکثر موارد یهودی بودند.
یکی از بزرگترین متهمانی که در طول رسیدگی
به این رسوایی دستگیر شد، سوپر میلیاردر یهودی، مایکل میلکن (Michael
Milken)، "شاه کثیف اوراق قرضه" بود که به اخاذی و فریبکاری در زمینه
بیمه متهم شده بود. داستان این شخص خود حکایتی جدا میطلبد که در این مقال
نمیگنجد.
این
فرد مارک ریچ (Marc Rich) نام داشت. البته نام پدری او مارک رایش بود. او
سرمایهداری ظالم، تاجری کینهتوز و درعین حال فروشندهای فریبنده بود. از
او غالبا تحت عنوان فاسدترین مرد در میان کاپیتالیستها نام برده میشد.
اما مهمترین ویژگی وی مرموز بودن و داشتن روابطی خاص با سرویسهای
اطلاعاتی بود. ریچ با اسرائیل روابط بسیار عمیقی داشته و در مذاکراتی که
برای بازگرداندن سربازان به گروگان گرفتهشده اسرائیلی صورت میگرفت، شرکت
داشت. نفوذ این فرد تاحدی بود که بیل کلینتون در سال 2001 و بهنگام ترک
کاخ سفید، تمام جرائم ریچ را مورد بخشش قرار داد. این اقدام اعتراض بسیاری
را در آن زمان برانگیخت اما برخی از مقامات اسرائیل اقدام کلینتون را
ستودند.
مارک ریچ: سرمایهداری ظالم، تاجری کینهتوز و درعین حال فروشندهای فریبنده
تصویری از دیوارهای چوبی که نام والاستریت از آن گرفته شده است.
از
اواخر قرن 17 میلادی تاجران و معاملهگران و بورسبازان، زیر یك درخت چنار
در خیابان وال استریت را پاتوق خود کرده و در آن محل به خرید و فروش
میپرداختند. در سال 1792 این معاملهگران با امضای موافقتنامه چنار
(Buttonwood Agreement) به فعالیت خود رسمیت بخشیدند، تشكلی كه سرمنشا
تشکیل بازار سهام نیویورك (New York Stock Exchange) شد.
در
سال 1789 جرج واشنگتن، اولین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در عمارت
فدرال (Federal Hall) در خیابان والاستریت، به عنوان اولین رئیس جمهور
ایالات متحده آمریکا، قسم یاد کرد. در این مكان همچنین واقعه تاریخی تصویب
لایحه حقوق ( Bill of Right) رخ داده و در قبرستان كلیسای ترینیتی
(Trinity Church) نیز جسد الكساندر همیلتون نخستین وزیر خزانهداری و
معمار نظام مالی ایالات متحده دفن شده است.کلیسای تاریخی در تقاطع خیابان
برادوی و والاستریت در دانتاون منهتن قرار دارد.
از
اوایل قرن نوزدهم میلادی به تدریج ساكنان بومی خیابان وال استریت جای خود
را به تجار و معاملهگران دادند. به تدریج والاستریت به مركز پولی آمریكا
تبدیل شد؛ مركزی كه منافع فعالان آن به لحاظ تاریخی در تقابل با منافع
دولت آمریكا بوده است. جنگهای داخلی آمریكا نیز در توسعه شهر نیویورك از
لحاظ اقتصادی نقش مهمی داشت كه والاستریت نیز از این مزیت، بهرهمند شد.
تشكیل شركتهای انحصاری جی.پی. مورگان و جان راكفلر در نیویورك در همین
دوره رخ داد.
نخستین شماره روزنامه والاستریت ژورنال به تاریخ 8 جولای 1889
در
قرن 20 میلادی كه دوره اوج گرفتن وال استریت به حساب میآید، ساختمان
شماره 23 این خیابان - ساختمان مركزی بانك جی.پی.مورگان – به مركز
جغرافیایی و استعاری بازارهای مالی آمریكا و حتی جهان تبدیل شد.
در
حالی كه وال استریت مقر ثروتمندترین تجار آمریكا به حساب میآید، محله
همسایه آن یعنی (Bowling Green) كه "حیات خلوت والاستریت" نامیده شده،
منطقهای بسیار فقیرنشین بوده كه ساكنان آن بدترین شرایط زندگی را در سطح
نیویورك دارند. این تناقض آشكار در همسایگی مقر مالی آمریكا نمادی روشن از
بیتوجهی نظام سرمایه داری به كاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی است.
در
اوایل دهه 1970 به علت جنگ ویتنام، والاستریت یك دوره كوتاهمدت ركود را
تجربه كرد. از سال 1973 دولت آمریكا اصلاح مقررات بازارهای مالی را كلید
زد كه حذف كارمزدهای ثابت و رقابتی كردن كارمزدها برای كارگزاران از جمله
آنها بود. از سال 1975 امكان مبادلات الكترونیكی سهام مهیا شد که در نتیجه
این اصلاحات، قیمتهای سهامها پایین آمده و این امكان برای اقشار بیشتری
از مردم آمریكا فراهم آمد که وارد بازار سهام شوند.
مردمی که پس از شوک 1929 در خیابانهای والاستریت و براد تجمع کردهاند.
مجسمه ای که به گاو والاستریت شهرت یافته است، 3200 کیلوگرم وزن داشته و از برنز ساخته شده است.
به اعتقاد بسیاری «گاو وال استریت» از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد.
در
میان حوزههای اقتصادی که یهودیان و صهیونیستها در آن به فعالیت جدی
مشغول هستند، باید به والاستریت اشاره کرد. جائیکه نه تنها دستی در
اقتصاد و شبکههای اقتصادی پیچیده دارد، بلکه حتی بر هالیوود و رسانههای
جمعی نیز مسلط میباشد.
سنفورد آی. ویل
(Sanford I. Weill)
نقشآفرینان
یهودی بانفوذ در والاستریت در نقشهای دیگری نیز ظاهر میشوند؛ همچون
کارشناس مالی، وامدهنده، قرضگیرنده، مشاور، وکیل و غیره.
آلن گرینبرگ
(Alan Greenberg)
مارتین لیپتون
(Martin Lipton)
(Bruce Wasserstein)
یهودیان
در دهه 60 پیشروترین گروه از لحاظ اقتصادی در آمریکا شدند. آنها توانستند
با استفاده از تکنیکهای نوین در زمینه سرمایهگذاری و بانکداری به ادغام
شرکتها بپردازند. ادغام شرکتهای یهودی در صنعت بیمه این امکان را فراهم
ساخت که در تمام سطوح این صنعت، فرصتهای شغلی با درآمد بالا ایجاد کنند:
تحلیلگری بیمه، مدیریت مالی، سهام، اوراق قرضه و واسطهگری بازرگانی. به
همین دلیل هماینک در والاستریت شاهد میلیونرهای یهودی و متنفذ بسیاری
هستیم.
از
کتابهای مفید چاپ شده دراین حوزهها باید به کتابی تحت عنوان "ماشین پول"
(The Money Machine) که درباره ادغام سه شرکت بزرگ یهودی است، اشاره کرد.
این شرکت والاستریتی هماینک و پس از ادغام، یکی از امپراطوریهای مالی
در جهان میباشد.
یهودیانی
که هماینک در والاستریت مشغول فعالیت هستند، به شدت نسبت به همبستگی
یهودیان و تداوم نفوذ اقتصادیشان حساس هستند. این مساله برای آنها فراتر
از مساله حتی اسرائیل است و درست به همین دلیل هم هیچگاه اسرائیل را رها
نخواهند کرد.
در
سال 1995 یکی از سرمایهداران یهودی والاستریت به نام مایکل اشتاینهارت،
شرکت خود با نام شرکای اشتاینهارت (Steinhardt Partners) را تعطیل کرد.
دلیل این کار این بود که وی میخواست باقیمانده عمر خود را عمیقا وقف
آرمان خود نماید که همانا اعتلای یهودیان و هویت اسرائیل در جهان میباشد.
مایکل اشتاینهارت
وی
با هزینه شخصی و با مبلغی معادل 400 میلیون دلار عضو یک کنسرسیوم شد. این
کنسرسیوم اقدام به خریداری بانک هاپوآلیم (Bank Hapoalim) و بانک ماریتایم
(Maritime Bank) نمود. یکی از طرحهای عظیم او "حق تولد" نام داشت. در این
طرح قرار بود کودکان یهودی آمریکایی به طور رایگان به اسرائیل برده شده و
با ریشههای فرهنگ یهودی و صهیونیستی خود آشنا شوند. وی این کار را در
سنینی که شخصیت کودک در حال رشد بود انجام میداد. در ادامه، وی ساختمانی
هم در منهتن خریداری نمود تا در آنجا به بازسازی هویت یهودیان بپردازد. در
آنجا از کمپهای یهودی که جوانان را به برنامههایی که در مراکز کمپ ملی
هیلل میکشاندند، حمایت میشد.
تا
1999 پروژه "حق تولد" هزینهای بالغ بر 210 میلیون دلار دربرداشت. هدف
انتقال 50000 یهودی در سال به اسرائیل بود تا آنها با اعتقادات و
انگارههای صهیونیسم آشنا شوند.
مایکل میلکن؛ سوپر میلیاردر یهودی ملقب به "شاه کثیف اوراق قرضه"
در دهه 1980 نام یک تاجر یهودی آمریکایی دیگر اهل والاستریت نیز بر سر زبانها افتاد.